۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

راهنمای مشاغل - 1


بازار کار کانادا خیلی متنوعه و به اندازه ملیت های مختلف تنوع کاری هست. آدم خوبه وقتی مهاجرت میکنه از بازار کار اطلاعات کافی داشته باشه. من هم تعدادی از این مشاغل ویژه مهاجر رو براتون لیست کردم. بعضی هاشون خیلی جذابن!

Door Knocker : خیلی راحت میرین تو کوچه ، در خونه ملت رو میزنین و میگین که واسه خونه شون یه مشتری خوب دارین. حالا یا طرف هالوه و گولتونو میخوره، تخلیه اطلاعاتیش میکنین و خونشو میدین به رفیقRealtor تون که لیستش کنه. بعد هم میرین کمیسیونتونو میگیرین و صفا میکنین. اگه هم یارو وارد بود که یه فحشی میده و دکتون میکنه. ولی شما کم نمیارین و میرین فردا دوباره میاین.

ابزار و لوازم مورد نیاز: بیزنس کارت (میرین از Wal Mart ازین حاضری هاشو ارزونتره میخرین با پرینتر لیزری دوستتون صدتا پرینت میگیرن) کت شلوار بهم پوشین هم میگن بهتر جواب میده.


Dog Walker : سگ باید هوا بخوره و زندگی بیرون خونه رو تجربه کنه. حالا وقتی طرف 24 ساعت گرفتاره ، شما زحمت میکشین و در ازای پول توجیبی آقا سگه رو میبرین هواخوری و جیشش میدین.

ابزار و لوازم مورد نیار: یه کیسه تیره واسه جمع کردن پوپ آق سگه و دست کش یه بار مصرف. از یه دلاری میتونین یه عالمه شو بخرین.


Grass Cutter : این از مشاغل فصل تابستونه. از هفت صبح شروع کنین بهتره. آفتاب هم کمتر اذیت میکنه. البته آخر هفته ها صبح زود که کارو شروع کنین، مورد عنایت بی سر و صدای اونایی که خواب آخر هفته شونو داغان کردین قرار میگیرین. فقط مواظب باشین دست و بالتونو زخمی نکنین.

ابزار و لوازم مورد نیاز: لباس خنک و کلاه و عینک واسه تلف نشدن زیر آفتاب. یه بطری آب هم همراتون باشه. میتونین MP3 هم گوش بدین که صدا زیاد تو مختون نره. چمن زن هم از تایر کانادایی بخرین خوبه.


Brand Ambassador : این شغل واقعا چشم حسودو میترکونه! اسم سفیر و سفارتخونه که بیاد رفقای ایرون له میشن! شما هم خیلی شیک یه لباس برند مربوطه رو میپوشین و تو فروشگاه یا مال مشتری رو دعوت میکنین که محصولتونو تست کنه. به دوستاتون هم میگین من برند پروموت میکنم!

ابزار و لوازم مورد نیاز: بسته به برند! ممکنه فرق کنه. باید ببینین Manager تون چی میگه. البته این شغل بیشتر فمینیستیه.


Flyer Distributor : جمعه وقتی میاین خونه میبینین که یه کیسه پر از آگهی های رنگی افتاده دم در. سورت کردن، بسته بندی و توزیع این پکیج ها میشه job description شما. هرچی بیشتر بهتر. این شغل خیلی متنوعه و از وایسادن پای ماشین چاپ تا پرت کردن محصول نهایی امتداد داره.

ابزار و لوازم مورد نیاز: دستکش و لوازم گرم کننده ویژه زمستان کانادایی


Pizza Delivery : این از اون گروه کاراییه که باید واسش تو نوبت وایسین. دست زیاد شده. چون Easy Money و Tip خوب گیرتون میاد. اصلا هم خجالت نداره چون من می دونم بعضی ها با بنز و بی ام و زدن تو اینکار!

ابزار و لوازم مورد نیاز: اتوموبیل و گواهینامه اولیلش GPS هم لازم دارین که گم نشین و به موقع برسین. ایرون نیست که پیتزا رو یه ساعت بعد میاورد. بالای 45 دقیقه بیاره باید مجانی حساب کنه. فقط راستی یادم رفت بگم تابلوی مغازه رو هم باید بزنین رو سقف ماشینتون.


Shipping/Receiving/Packaging : این فارسیش میشه همون یه چیزی تو مایه های پیک خودمون. یه خورده کامپیوتر باس بلد باشین. بسته بندی هم یعنی کردن تو جعبه چوبی یا کارتن. کار با این منگنه گنده ها.

ابزار و لوازم مورد نیاز: دستکش و گاها کفش ایمنی.


Pet Grooming and Washing: بالاخره این همه سگ و گربه اینجا باید برن حموم و سلمونی که بتونن برن تولد دخترخالشون! شما زحمت میکشین و پیشی خانوم رو آلاپلنگ میکنین.

ابزار و لوازم مورد نیاز: راستش فکر کنم باید یه لایسنسی، گواهینامه ای واسه این کار بگیرین. چون واسه آدمش که میخواد!! این زبون بسته ها هم که اینجا کم از آدم نیستن. فقط دانشگاه نمیرن.


Sales Rep.: این دیگه dynamic ترین شغلیه که تو کانادا هست! البته ازین نظر که ماه به ماه همه عوض میشن! سر کمیسیون هم میتونین همدیگرو به خاک و خون بکشین.

ابزار و لوازم مورد نیاز: بسته به تیپ فروشگاه ممکنه کفش و لباس خاصی نیاز باشه.


Loading/Unloading: در فارسی به افعال بالابردن، پایین آوردن و جابجاکردن اشیا با اوزان و اندازه های گوناگون اطلاق میشود. رجوع کنید به لغتنامه دهخدا : حمالی

ابزار و لوازم مورد نیاز: کفش ایمنی و دستکش کار. اگه رانندگی لیفتراک بدونین زودتر استخدام میشین.


Security : از مهمترین مشاغل اینجاست که باید دوره آموزشی شو هم ببینین، یه لباس سفید مشکی مشتی با کلی بیسیم و تشکیلات مختلف میدن که میبندین دور کمرتون. کانادا هم میدونین امنیت بالاست و باید یه قسمتش اینجوری تامین بشه.

ابزار و لوازم مورد نیاز: اعصاب پولادین واسه علافی طی کردن هفت هشت ده ساعته.

البته اینا فقط مختصری از مشاغل جذاب! کاناداست که منتظره مهاجر متخصص بیاد پرش کنه. اگه یه دونه از این نشریه های Job رو از تو این باکس های سر چهارراه وردارین شغل های on demand دیگه ای مثل Cleaner, Caregiver, Cook, Baby Sitter, Dish Washer, Cashier و صدها نمونه دیگه رو میبینین. تازه حتی گرفتن این کارها هم راحت نیست و باید رزومه بنویسین و اینترویو بشین. بله، پس چی. اینجا تخصص حرف اول رو میزنه!

اگه هم فکر کردین میاین اینجا راننده تاکسی میشین و مثل تهرون مسافرکشی میکنین ، کور خوندین! راننده تاکسی شدن در کانادا از مشاغلی است که به "طی طریق" نیاز دارد و گرفتن پروانه اش کلی سرمایه میخواد. راستش من اینجا هنوز راننده تاکسی ایرونی ندیدم. البته میتونین مثل چینی ها تاکسی مخفی راه بندازین و به هموطنا و آشناها سرویس بدین با فی کمتر. از تورنتو تا فرودگاه 30 دلار. خدا بده برکت!

ضمنا اینو هم بگم که کانادا به آبدارچی نیاز نداره و متاسفانه دوستانی که این تخصصو دارن باید Expertise Transfer کنن و برن تو تخصص های دیگه!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

فوق العاده! فوق العاده! آخرین خبر

بله! چی میخواستین دیگه؟ امروز اولین توالت عمومی سکه ای در مرکز شهر تورنتو افتتاح شد. تازه قرار هرسال یه دونه دیگه هم اضافه بشه! بله، چی فکر کردین؟ کاناداست! رفاه بالاست!

این یکی از خبرهای مهم امروز تمام روزنامه ها، رادیو و سایت های خبری کانادا بود و از شهردار گرفته تا راننده تی تی سی همه راجع بش سخنرانی کردن. اینم عکسشه. اونم نماد تورنتوس که یه وقت اشتباه نشه. خبرشم میتونین اینجا مفصل بخونین. ضمنا خوندن کامنت های ملت هم خالی از لطف نیست.

Howard Begley was the first to use the city's first pay toilet in Toronto on Wednesday.

من میخواستم از همین تریبون به وکلای عزیز توصیه کنم که این مورد رو هم به پکیج آموزشی "کانادا : بهترین جای دنیا" اضافه کنن تا مهاجر بعد- ازین های عزیز با شوق و ذوق بیشتری منتظر ویزا و تجربه توالت اتوماتیک کانادایی بشینن. تازه میشه توش یا کنارش عکس گرفت و فرستاد برای رفقای وطنی تا دلشون کباب بشه. البته فقط یه مشکل کوچولو هست، راستش فکر کنم برای دوستان طهارت طلب کماکان مشکل آفتابه برقرار باشه!


۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۵, شنبه

کشور بچه ها

"زندگی کردن از ما که دیگه گذشته. ولی به خاطر آینده بچه ها تحمل می کنیم. اینجا کشور بچه هاست". این یکی از عبارات کلیشه ای و نخ نماییه که از هموطنان عزیز اینجا زیاد میشنوین. طبیعیه که مدرسه های اینا با مال ما فرق داره. ولی خوب هیشکی ایرادات سیستم اینجا رو نمیاد بگه که. خب لابد چون کاناداست حتما مدرسه اش هم عالیه! والله من که هرچی بچه اینجا دیدم نفهمیدم چه گلی به سر پدر مادرش زده و چه تخم دو زرده ای کرده. جز اینکه تو رادیوی خود اینا همش خبرهای منفی از مدرسه و وضعیت بچه ها میشنوم.

اینجا معمولا آخر دبیرستان یه مراسمی به نام Prom دارن که از قبلش پسر دخترا کلی نقشه میکشن که چی بپوشن و چیکار کنن. بابا مامانا هم کلی خرج بچه شون میکنن و یه لباس گرون براش میخرن. اوکی، خوب فرهنگشونه. ولی یه چیزی هم دارن به اسم Prom After Party که بزرگترا شدیدا روش حساسن. چون بچه ها میرن الکل و مواد مخدر مصرف میکنن و کار به روابط جنسی هم میکشه. پلیس هم میریزه و همه رو میگیره و جریمه و برخورد قضایی میکنه. یه نمونه امسالشو میتونین اینجا بخونین. کلا اینجا پدر مادرها از زمان تین ایجری نگران این هستن که دخترشون حامله نیاد خونه یا پسرشون دسته گل به آب نده، خوب پیش میاد دیگه! اگه برین آمار ها رو بخونین نرخ Teen Pregnancy تو آمریکای شمالی تو کشور های پیشرفته دنیا حرف اول رو میزنه! (اینجا) البته خوب تو کانادا به شوری آمریکا نیست، ولی تو همون ده تای اول هستن. (اینجا)

یادتون باشه تو انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وقتی گندش دراومد که دختر سارا پلین، معاون نامزد جمهوریخواه ها حامله است، خیلی قشنگ روش ماله کشیدن و دختره اومد گفت "میخواستم حس مادر شدن رو تجربه کنم" (!!!!)

اخیرا هم اینجا یه survey از والدین راجع به نگرانی های که در مورد فرزندانشون دارن گرفتن که نتیجه اش واسه خودشون تعجب برانگیز بوده، چون فکر میکردن دراگ و الکل و روابط جنسی مشکل اصلی باشه. ولی در کمال ناباوری دیدن که نزدیک 70% نگران آینده نور چشمی شون هستن و از اینکه بچه شون اعتماد به نفس نخواهد داشت یا پرخاشگر و خشونت طلب میشه و یا دپ میزنه و افسردگی میگیره بیشتر رنج میبرن. شرح کامل اینو میتونین اینجا بخونین.

شاید بدونین که اینجا بچه باید فقط به مدرسه دم خونه شون بره. من چند تا همکار کانادایی دارم که به خطر مدرسه بچه، مجبور شدن خونه شون رو عوض کنن! چون از نظر اونا محیط مدرسه سالم نبوده.

حالا همه اینا به کنار از نظر من مشکل اصلی گسستگی فرهنگی بچه با پدر مادر مهاجرشه. چون ارزش های شما به نظر اون مسخره میاد و شما هم طبیعتا با دیدگاه های اون حال نمی کنین. حالا اگه اینا خوبه که لابد خوبه دیگه.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

کانادا، این دهات بزرگ

بسته به شرایط کاری پیش میاد که به شهرهای مختلفی فعلا در استان انتاریو سفر کنم و به کارخانه های صنعتی سر بزنم. تازه فهمیدم که کانادا واقعا یه دهات بزرگه! کیلومتر در کیلومتر علفزار و دشت و چهارتا تا درخت کور و کچل. به هر شهری هم که میرسین، یه تابلو گنده زده نوشته جمعیتش بین 5000 تا 40000 نفره!! خب یه دفه اسماشونم بنویس دیگه.

جالبه بدونین کانادایی های راستکی تو همین درو داهاتا زندگی میکنن. اکثرشون هم پاسپورت ندارن و فکر میکنن دنیا همین کاناداست و میگن خیلی آب و هوای خوبی داره. بنابراین طبیعیه که فرق ایران و عراق رو ندونن و ازتون حال صدام حسین رو بپرسن. امروز با یه مهندس کانادایی صحبت میکردم که اهل آلبرتا بود و تقریبا 40 رو داشت. میگفت بار اوله میاد تورنتو و براش عجیب بود که اینجا چقدر جمعیت داره!

تصادفا تو رادیو شنیدم که Mississauga با 500000 نفر جمعیت ششمین شهر بزرگ کاناداست. کل استان نفتی آلبرتا همش 4 میلیون هم نمیشه. دیگه خودتون حساب بیاد دستتون. البته میدونم عکس های کانادا خیلی قشنگه، چون ساختمان های بلند مشرف به دریاچه داره، داون تاون داره و مردم کافی میخورن. تازه میتونین با سنجاب ها و راکون ها و غازها هم حال کنین.